از چند روز قبل از ماه رمضون یه اب سرد کن واسه بخش ما اوردن ... توی ماه رمضون چند روزی که روزه نبودم و میخواستم اب بخورم لیوانم رو قایمکی اب میکردم و میرفتم پشت یکی از فایلهای بایگانی اب میخوردم.. با اینکه الان خیلی از اون روزا میگذره.. ولی انگار ما هم شرطی شدیم.. و تا لیوانمون رو اب میکنیم قایمکی میریم پشت فایلها و سر میکشیم... اینم داستان اب سردکن
پ و: چقدر شیرینه خسته از کار برگردی خونه و شوشو یه دستمال برداره و بذاره روی پیشونی و از روی اون بوسه بگیره که نکنه تبخالش به منم سرایت کنه.. دوستت دارم شوشو جونی
عجب بابا
عادته دیگه
کاریش نمیشه کرد
بابا با کلاااااااااااااااااااااااااااسسسسسسسسسسسسسسسسسس
همین که هوا تو داره اند کلایه دیگه