دیگه نیستم

دیروز که خبر فوت دختر اشتباهی رو از وبلاگ یکی از دوستاش خوندم شکه شده.. هم من هم شوشو.. اخه شوشو هم خیلی نوشته هاش رو دوست داشت و همیشه با هم میخوندیم.. برای چند لحظه دستم به نوشتن نمیومد.. قلب شوشو تیر کشید و نفسش کم شد... و ما تا شب در بهت بودیم.. از فکرش بیرون نمیرم.. شوشو ازم خواست دیگه وبلاگ نرم و به کسی سر نزنم.... فعلا تصمیم اینه که در وبلاگ خودم رو تخته کنم.. همتون رو دوست دارم.. بهتون سر میزنم..