یک کاغذ سفید را هر چقدر هم که سفید باشد کسی قاب نمی گیرد ،برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت...

دوست

دوست دوسته.. دلم براش پر میزنه.. سالگردش نزدیکه... پارسال همین ماه رمضون بود که به وبلاگش سر نمیزد... خیلی نگرانش شده بودم.. با خودم گفتم شاید ماه رمضونه و نمیخواد بیاد اینترنت... زمان گذشت و طولانی تر شد.. نبودنش.. ندیدنش.. وای خدای بزرگ.. وقتی خبر رفتنش رو شنیدم.. داغون شدم.. دگرگون شدم.. دختر اشتباهی از میان ما رفت و همیشه یادش با ماست.. یک سال گذشت... هرجا هستی خوش باشی رفیق.. دستان مرا نیز بگیر

ماه عسل!

برنامه ماه عسل امشب یه پیر مرد اومده بود که توی 23 سالگی چشماش نابینا شده بود و علتش این بوده که رفته بوده شکار  تیر میخوره به سنگ و سنگه بر میگرده تو چشمش و الان 48 سال بود نابینا بود ولی با این حال خیلی امیدوار و راضی بود و کلی انرژی مثبت میداد و هی حرف های خوب خوب میزد.. جالبیش اینجا بود که با چشم نابینا شغلش خیاط بود و خیاطی  کردن رو بعد از نابینایی یاد گرفته بود.. اقاهه از پاوه اومده بود تهران و 14 ساعت تو راه بوده...
اونقت ما راست راست راه میریم و ایراد می گیریم و ...
خلاصه کلی خدا رو شکر کردم