خیلی با حاله

از وبلاگ جناب بیکلاس که خیلی ارادتمندیم به ایشون

دوس داشتین تست بدین



تست ای کیو

پیپیو - فیفیو - جیجیو

اینم عکس دسته جمعی بچه هام


پسر خاله

دیشب دختر همسایمون میخواست ماشینش رو بیاره تو حیاط ما پارک کنه.. مامان هرچی اصرار کرد که حیاط ما کج هست و باید ماشین رو اریب بیاری تو توی کتش نرفت و این شد که ماشین رو کوبید تو در..!
پسر خالم خونمون بود گفت بزار من ماشین رو بیارم تو.. این پسر خاله ی ما راننده ای هست واسه خودش.. یادمه کلاس پنجم که بود ماشین زیر پاش بود و تو سرعت و دقت کسی به پاش نمی رسید..
بعد که اومدیم تو خونه طبق معمول چند نفری شروع کردیم به مسخره بازی.. این پسر خاله ما که الان 20 سالشه از وقتی دیپلم گرفت و سربازی معاف شد اهل کار بود.. الان یه هفته ای میشه با کمک خاله اینا خونه خریده و به اصطلاح صاحب خونه شده..
محمد(پسر خاله): این دختر همسایه چند سالش بود؟
من: 30 سال
محمد: ولی کوچیکتر میزدا؟!!
من:چیه چشمت گرفته؟
محمد:آره ولی سنش زیاده تا 2 سال بزرگتر هم میتونستم تحمل کنم...!


من: خفه نشی..
مامان: این خیلی خواستگار داره ولی خودش قبول نمیکنه..
محمد: چرا؟؟
من: آخه میخواد با یکی ازدواج کنه که خونه داشته باشه...
محمد:

محمد: (بعد از چند لحظه)

من:
مامان:
شوشو: (که کلا نظاره گر بود)
من: (در خیال با شوشو)
داداش: (که تازه از راه رسیده بود)
من:
مامان:
همه:


محمد رو تو این عکسها حدس بزنین