گل نرگس

من همیشه عاشق گل نرگسم..


گوشیم روی میز توالت ویبره میره.. با بی حوصلگی گوشی رو ور میدارم.. شوشو از اون ور خط میگه واست گل نرگس خریدم.. من خوشحال سر زنده میشم و لباسام رو مژوشم و غذا رو توی ظرف مخصوص میریزم و پیش به سوی دفتر کار... توی راه کلی به بافتنی فکر میکنم و باید یه کلاه واسه زمستونم ببافم.. به دفتر که میرسم کلی گل ها رو بو میکنم و میزارم جلوی میزم و زل میزنم بهش .. آخه بهم طراوت میدن..


یه عروسک دیدم که خیلی نازه.. به شوشو گفتم واسم بخره.. تا خرید واستون عکسشو میزارم.. عسمشو می خوام بزارم پیپیو (pipio) شوشو میگه اسمش چندش آوره.. آخه عروسکه یه نینیه که پستونک تو دهانشه و پمپرز پوشیده انگار داره پی پی میکنه..


بارون

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

شب و تاریکی و سرما....

یک بغل آرامش..

بوی گل نرگس شیراز..

افکاری زیبا..

خانه ای خواهم ساخت...

به امید آشیانه ای..

و چیدمانی با عشق و برای عشق...

می خوانمت...